معنی گورخر انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

گورخر

خر صحرائی، گورخر درشت و سطبر


انگلیسی

(صفت) منسوب به انگلیس. از مردم انگلیس اهل انگلستان. جمع: انگلیسیان، هر چیز ساخته و پرداخته انگلستان، زبان مردم انگلستان.

لغت نامه دهخدا

گورخر

گورخر. [خ َ] (اِ مرکب) (از: گور + خر) به معنی خر صحرایی، چه گور به معنی صحرا و زمین هموار و دشت است. (غیاث اللغات) (آنندراج). خر وحشی و بیابانی. (ناظم الاطباء). گور. خرگور: اَبْتَر. اَخْدَری ّ. بَنات ُاَلاکْدَر. بَنات ُ صَعْده؛ گورخران. جَأب، گورخر درشت و سطبر. حمار وحش. حمار وحشی. دَیْدَب. صَتَع. صَدَع. عَیْثَمی ّ. عَیر. فَراء. (دهار). فَنّان. قَلَهْبَس، گور کهنسال. قَهْبَله؛ گورخر ماده. مِجْوَل، مِسْحَل، مسیَّح. مِشْحَج، شَحّاج، ناعِل، نَوْص، هَجیره؛گورخر درشت و آکنده گوشت. (منتهی الارب):
گورخران میمنه ها ساختند
زاغان گلزار بپرداختند.
منوچهری.
گورخر درهمه ٔ دشت برافکنده به هم
همه را دوخته پهلو و سر سینه و بر.
فرخی.
و گورخری در راه بگرفتند به کمند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 513). شاهزاده اسب برانگیخت و گورخر از پیش او بگریخت. (سندبادنامه ص 252).
در بیابان چو گورخر می تاخت
بانگ می کرد و جفته می انداخت.
سعدی (صاحبیه).
رجوع به گور شود.


انگلیسی

انگلیسی. [اِ گ ِ] (ص نسبی) منسوب به انگلیس. || اهل انگلستان. || هر چیز ساخته شده در انگلستان. || زبان مردم انگلستان و ایالات متحده ٔ آمریکا و آن زبانی است هندواروپایی از شعب زبانهای انگلوساکسن و امروزه مهمترین زبان بین المللی است.

فرهنگ معین

گورخر

(رِ خَ) (اِمر.) حیوانی است شبیه خر که بدنش خط های سیاه دارد.

فارسی به عربی

گورخر

حمار وحشی


انگلیسی

انجلیزی، بریطانی، رجل انجلیزی

فارسی به آلمانی

گورخر

Zebra (n), Zebra


انگلیسی

Britisch, Englisch, Englisch, Englische

واژه پیشنهادی

گورخر

سکین

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

گورخر انگلیسی

1207

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری